تعداد بازدید : 148846
تعداد نوشته ها : 39
تعداد نظرات : 102
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم، کشتم
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم، یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت، بهارم رفت، عشقم مرد، یارم رفت
siavash