صفحه ها
دسته
برترین های وبلاگ
از ما بهترون
دانلود
از ما بهترون
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 148820
تعداد نوشته ها : 39
تعداد نظرات : 102
Rss
طراح قالب


 

         امام صادق  علیه السلام

هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه

.

دسته ها : حدیث برتر
پنج شنبه هشتم 11 1388

قدیمی اما با حال

تو یه تیمارستان دیوانه دنباله رئیس میکنه و اونو توی یک کوچه بن بست گیر میندازه

رئیس تیمارستان با ترس میگه : از جون من چی میخواهی ؟؟؟

دیوانه دستش رو میزنه به رئیس تیمارستان ، میگه : حالا تو گرگی

دسته ها : طنز مطلق
پنج شنبه هشتم 11 1388

 

آسمون امشب نداره اشکی بباره

 خاطره تو منو آروم نمیذاره

از تو نوشتم بازم از تو مینویسم

اشکی چکیده روی این نامه خیسم

گریه نکردم که تو اشکامو نبینی

برای قلبم هنوزم تو بهترینی

خاطره هامو خط نزن از توی قلبت

دستی به جز من نمیخوام باشه تو دستت

این دل تنهام داره از غصه میمیره

تو دل خستم جاتو هیچکس نمیگیره 

 

گریه نکردم که تو اشکامو نبینی

برای قلبم هنوزم تو بهترینی

دسته ها : شعر
پنج شنبه هشتم 11 1388

 

  زندگی 

 زندگی یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق

 زندگی یعنــی لطافت گم شدن در نـــرمی عشق

 زنـــدگی یعنی دویدن بی امـــان در وادی عــشق

 رفتــــن و آخــــر رسیــــدن بر در آبـــادی عشـــق

 می توان هـــر لحظه هر جا عاشـق و دلداده بودن 

پر غـــرور چون آبشــــاران بودن اما ســـاده بــودن 

می شـــود اندوه شـــب را از نگاه صبــح فهمیـــد

 یا به وقت ریـــزش اشــک شادی بگذشــته را دید

 می توان در گریــــه ابــر با خیال غنـــچه خوش بود

 زایـــش آینـــــده را در هر خــــزانی دید و آســــود

.

دسته ها : شعر
شنبه سوم 11 1388

گل و تگرگ 

 

قصه منو غم تو قصه گل و تگرگه

ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه

ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن

سر به بیداری گرفته ذهن خواب آلوده من

همیشه میون قاب خالی درهای بسته


طرح اندام قشنگت پاک و رویایی نشسته

کاش میشد چشام ببینن طرح اندام تو داره

زنده میشه جون میگیره پا توی اتاق میزاره


کاش میشد صدای پاهات بپیچه تو گوش دالون

طرف دالون بگرده سر آفتاب گردونامون

کاش میشد دوباره باغچه پر گلهای تو باشه

غنچه سفید مریم با نوازش تو واشه

کاش میشد اما نمیشه، نمیشه بیای دوباره

نمیشه دستات تو گلدون گلای مریم بزاره

کاش میشد اما نمیشه این مرام روزگاره

رفتنت همیشگی بود دیگه برگشتن نداره.....

.

دسته ها : شعر
جمعه دوم 11 1388

 

با سلام خدمت مدیریت وبلاگ تبیان

به نظر بنده شما هر مطلبی که دلتون میخواد و فکر میکنید خوبه به عنوان پست های منتخب انتخاب میکنید


من فکر میکنم همش چرت و پرته

مثلا همین *مرخصی اجباری* که توی برترین ها قرار دادید ، این کجاش قشنگ بود؟؟؟

اگه یه کم برای مخاطبین احترام قاعل باشید خیلی خوبه.

بالاخره ما هم میخونیم دیگه

 والسلام

 

دسته ها : درخواست
پنج شنبه اول 11 1388

 

 

ما با ولایت زنده هستیم           ما با ولایت زنده هستیم

پرچم ایران سر فرازه تا که دست رهبره 

این حاصل خون امام و شهداست یادت نره

دست خود حضرت مهدی بر سر این کشوره  

منتظر فرج نشستیم      

 روز عاشورا سوت و کف و هلهله هورا         والله خجالت داره

 روز عاشورا خنده به اشک عزا               والله خجالت داره

روز عاشورا خون به دل حضرت زهرا        والله خجالت داره

روز عاشورا حرمت سبز حرم شکست        والله خجالت داره

روز عاشورا بغض دل رهبرم شکست          والله خجالت داره

حرمت صاحب علم شک                   والله خجالت داره     

مگه نه اینکه ما هرچه داریم از برکت خون شهید بی سره؟

مگه امام راحل نفرمود اسلام به زیر دین محرم صفره؟

وقتی که اهل کوفه دینشون فدای دنیا شد

جاتون خالی آی شهدا ایرانمون کربلا شد

حق شما چه خوب ادا شد

عزا عزا، روز عزا شد 

   
پنج شنبه اول 11 1388

 

قرن ما شاعر اگر داشت، هوا بهتر بود
خار هم کمتر نبود از گل، بسا گل تر بود
قرن ما شاعر اگر داشت، که
کبوتر با کبوتر، باز با باز نبود شعار پرواز
وای بر ما که تصور کردیم عشق را باید کشت
در چنین قرنی که دانش حاکم است
عشق را از صحنه دور انداختن
دیوانگی ست، درماندگی ست، شرمندگی ست
قرن، قرن آتش نیست، قرن یک هوای تازه است
فکرها را شستشویی لازم است
گم شدیم گر در میان خویشتن جستجویی لازم است
نازنین ها، از سیاهی تا سفیدی را سفر باید کنیم

.
دسته ها : شعر
پنج شنبه اول 11 1388

 

نقاب

 هی بازیگر! گریه نکن! ما همه مون مثل همیم
صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت می زنیم
یکی معلم میشه و یکی میشه خونه بدوش
یکی ترانه ساز میشه یکی میشه غزل فروش
کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورتای ماس
گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداس

هر کسی هستی یه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پیله خواب
نقش یک دریچه رُ رو میله قفس بکش
برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش

کاشکی می شد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس
تنها برای یک نگاه، حتی برای یک نفس
تا کی به جای خود ما نقابه ما حرف بزنه؟
تا کی سکوتو رج زدن نقش نمایش منه؟

هر کسی هستی یه دفه قد بکش از پشت نقاب
از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پیله خواب
نقش یک دریچه رُ رو میله قفس بکش
برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش

می خوام همین ترانه رُ رو صحنه فریاد بزنم
نقابمو پاره کنم، جای خودم حرف بزنم

.

 

دسته ها : شعر
شنبه بیست و ششم 10 1388

.

.

در جواب به نظر یکی از دوستان

جناب...... Mm ss hh

شما میگی: ** وطن فروش کسی است که جریان تهمت و افترا ودروغ را در کشور به راه انداخت، جلوی رهبر ایستاد و نامه ایشان را درون کشوی میز پرت کرد**

شما میگی که  آقای احمدی نژاد نامه رهبری رو انداختند توی کشو

من میگم خودت دیدی که جناب احمدی نژاد نامه رهبری رو انداخت توی کشو؟؟؟؟؟

تو رو خدا این حرف رو جای دیگه نزن بهت میخندن.یعنی چی نامه رهبری رو انداخت توی کشو.

اینم شد دلیل؟؟؟؟

اینم شد توجیح؟؟؟؟؟

من و شما و احمدی نژاد و هزار تا مثل رییس جمهور فدای این نظام و اسلام.

ما کاری به شخص نداریم.

مهم حفظ این نظام و انقلابه.

ما برا این مملکت خون دادیم.

مهم حفظ حرمت عاشوراست.

آیا این آدمهایی که شما ازشون طرفداری میکنید به فکر نظام اسلامی هستند؟؟

آیا اینها توی روزنا مه هاشون از شهید و شهادت و امام زمان(عج) و امام حسین (ع) حمایت میکنند؟؟؟

آیا شما ادعای شیعه بودن دارید؟؟؟

آیا شما از کسی حمایت میکنی که آشکارا میگه من با اسلام و عاشورا و نظام اسلامی مخالفم؟؟؟

شما میگی:** عقده های خودشون از امام را با پاره کردن تمثال مبارک ایشان و متهم کردن یک گروه خاص خالی کردند!!** 

شما میگی کسانی که دم از ولایت فقیه میزنند عکس امام(ره) را پاره کردند .

 من میگم قبول .

آیا باز هم طرفداران ولایت فقیه بودند که توی عاشورا سوت و دست و بوق میزدند؟؟؟

من میگم فائزه هاشمی دختر جناب هاشمی رفسنجانی دیروز یعنی مصادف با عاشورا اومده بود توی یکی از خیابون های تهران و با اونهایی که فکر کردند عروسی مادرشونه وهلهله میکردند همکاری میکرد که اونا بدونن  پشتیبان دارند.

شما میگی نه؟؟؟

من میگم: آره خودم فیلمش رو دیدم!!

شما میگی: ** بد نیست من تاریخ ایران رو بخونم.**

من میگم باشه من فقط یه برگ تاریخ رو خوندم توش نوشته بود بنی صدر سبیل خودش رو زد با روسری و لباس زنانه فرار کرد.

من میگم عاقبت اینها میشه مثل جناب بنی صدر.

میگی نه؟؟

 نمونه اش همین آقای مجید توکلی که با لباس خانومها گرفتنش. آیا اون هم ساختگیه؟؟؟

آیا  شباهتی به کار بنی صدر نداره؟؟؟

 عکسش رو توی وبلاگم گذاشتم. میتونی ببینی

والسلام

 

سه شنبه هشتم 10 1388

.

.

زبس که توبه نمودم
زبس که عهد شکستم
هم از تو هم از توبه
هم از گنه خجل هستم
تو آنکه بودی و هستی
خدای خوب من هستی
من آن که بودم وهستم
هنوز امیدوار توهستم
حتی گرنیستم همه جا دربرت

کنون سوی تو آمده ام باز
جدا شدم از توولی
هماره دل به تو بستم
زبان شکر ده
تا همیشه شکر تو گویم
دلی بده که با آن
تنها تو را بپرستم
بگیر دست مرا ای
تو دست گیر دو عالم
که زیر بارگناهان
ز پای خود بنشستم

.

 منبع: مطالب کاربر *جاده دوستی*

 

دسته ها : حرف دل
جمعه چهارم 10 1388
X